چراغ کم فروغ کتابخانه های عمومی شهر
طبق آخرین آماری که روز گذشته توسط مدیرکل کتابخانههای عمومی استان اصفهان اعلام شد، در استان 150 هزار نفر و به تعبیری 3 درصد مردم در کتابخانههای عمومی عضویت دارند.
طبق آخرین آماری که روز گذشته توسط مدیرکل کتابخانههای عمومی استان اصفهان اعلام شد، در استان 150 هزار نفر و به تعبیری 3 درصد مردم در کتابخانههای عمومی عضویت دارند. این مطلب به مورد اقبال واقع نشدن کتابخانههای عمومی در میان مردم اصفهان اشاره دارد و از ریزش علاقهمندان این قشر بهمرورزمان سخن میگوید. برای بررسی این موضوع نخست باید اشاره داشته باشیم که کتابخانه موسسه عمومی است و از آن انتظار میرود که خوانندگان بالقوه را به خوانندگان بالفعل تبدیل کند. در واقع این مفهوم کتابخانه امروزي است. در تشریح وظایف نهاد کتابخانههای عمومی کشور نیز اشاره شده است که یکی از کار ویژههای کتابخانههای عمومی ترویج خواندن است. در این نهاد سازوکارهای طول و درازی برای توسعه کتابخوانی در جامعه تعریف شده و نیز سند چشمانداز نهاد کتابخانههای عمومی کشور در افق ۱۴۰۴ نیز تدوین شده است؛ اما در شرایطی که کتابخانههای عمومی در تلاش برای رونق کار خود هستند اما روز بروز از تعداد متقاضیانی که با آنها در ارتباط مستقیم قرار دارند کاسته میشود؛ شاید تنها کنکوریان باشند که هنوز به سالنهای مطالعه کتابخانه وفادار ماندهاند اما ترویج کتابخوانی از طریق قرض دادن کتاب به مردم تا حدود زیادی کارکرد خود را از دست داده است. در این زمینه مسائل مختلفی دخیل هستند. نخست اینکه نیاز و سلیقه مردم نسبت به کتابهای مرجع برای کسب اطلاعات عمومی کاهش یافته است و به راحتی میتوان این اطلاعات را در فضای اینترنت و از طریق نسخههای الکترونیکی به دست آورد. در تهیه پایاننامهها و مقالات دانشجویی نیز بدون تلاش مستقیم افراد و با کپیبرداری از تحقیقات قبلی این کار انجام شده و بهطورکلی کیفیت کار تحقیق و مطالعه افت کرده است. کمتر کسی حاضر است برای تهیه مقاله و تحقیقی از منابع کتابخانهها استفاده کرده و ترجیح بیشتر مردم این است که کسب اطلاعات موردنیاز خود را در مدتزمان کمتر و از راه کوتاهتری حاصل کند. ضمن اینکه پژوهشها نیز رنگ و بوی متفاوتی گرفته و سازمانهای مختلفی در شهر و دانشگاهها اقدامات پژوهشی را با استفاده از تحقیقات به روز و منابع ترجمهای انجام میدهند. بهنوعی در بسیاری از موارد نیاز به استفاده از اطلاعات قدیمی به حداقل رسیده است. از سوی دیگر مبحث کتابخوان بودن افراد را نیز میتوان در بسترهای نوین دنبال کرد. درست است که بخشی از کاهش سرانه کتابخوانی بر اساس آمار کتابخانههای عمومی در واقعیت رخ داده و مردم به نسبت گذشته مطالعه کمتری دارند اما بخشی از این آمارها نیز کاملا صحیح نیست چون کتابخوانی مردم در بستر تولیدات الکترونیکی و ازجمله فرمت پیدیاف یا کتابهای صوتی دنبال میشود. پس افراد میتوانند به جای اینکه زمان مشخصی از روز را در محدوده زمانی تعیینشده کتابخانهها به مطالعه اختصاص دهند، در زمانهای مرده خود مانند گوش دادن به کتاب صوتی در هنگام رانندگی یا مطالعه فرمت پیدیاف کتاب پیش از استراحت شبانه این کار را انجام میدهند. کنکوریها نیز به نسبت گذشته کم تعداد تر شدهاند و برخلاف دهههای قبل که خانوادهها چند فرزندی بوده و فضای مناسب برای مطالعات درسی در خانه فراهم نبود، کمتر از سالنهای مطالعه عمومی استفاده میکنند چون خانوادههای تک یا دو فرزندی امکان مطالعه در منزل را برای فرزندان خود فراهم میکنند. در این شرایط کتابخانهها رونق و کارکرد قدیمی خود را از دست دادهاند اما تا زمانی که کتاب و کتابخوان وجود دارد میتوان از این پتانسیل بهره گرفت و با همگام شدن کتابخانهها با فناوری روز این ارتباط را حفظ کرد. میتوان بسترهای مجازی را فراهم کرد یا نسبت به اتفاقات روز و نیازهای فرهنگی جامعه جلسات و دورهمی هایی را در محل سالن کتابخانهها برگزار کرد. لازمه این مسئله هم توجه به تمامی علایق و سلایق جامع بوده و یافتن راهی است که از جذابیت لازم برای مردم و جامعه برخوردار باشد. از جمله در اختیار قرار دادن کتابهای قران قیمت با شرایط ویژه یا در پلتفرم خاص را میتوان مثال زد که نمونههای موفق آن را در اپلیکیشن هایی مانند فیدیبو یا کتابراه مشاهده کردهایم که البته برای پیروزی در رقابت با این ساختارها باید امکانات جدیدتری ارائه داده شود. همانطور که در گذشته نیاز مردم به مطالعه ضرورت ایجاد مکانهای عمومی کتابخوانی را در جامعه ایجاد کرد، اکنون تغییر سلیقه و نیاز مردم در کسب اطلاعات هدایتگر چگونگی افزایش سرانه مطالعه است.